آرشیو پرسش و پاسخ ها: تاریخ ایران اسلامی

نظر امام خمینی درباره علت کنار گذاشته شدن روحانیون در عصر مشروطه

س: از نظر امام خمینی علت کنار گذاشته شدن روحانیون چه بود؟

ج: 1
همان طورى كه در صدر مشروطه با روحانى اين كار را كردند و اينها زدند و كشتند و ترور كردند، همان نقشه است . آنوقت ترور كردند سيد عبدالله بهبهانى را، كشتند مرحوم نورى را و مسير ملت را از آن راهى كه بود، برگرداندند به يك مسير ديگر.[1]
2
اگر مومنين كنار بروند، آنهايى كه متعهد به اسلام هستند كنار بروند و اينها بيايند و قبضه كنند، مثل صدر مشروطه كه رفتند كنار اشخاصى كه متعهد بودند و قبضه كردند مشروطه را آنهايى كه متعهد به اسلام نبودند، اسلام را به آنجا كشاندند كه همه ديديد. اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در ميدان ، مومنين آمده بودند، روشنفكرهاى متعهد آمده بودند و مسلمان هاى متعهد آمده بودند و قبضه كرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند كه ديگران بيايند مجلس را بگيرند، ما به اين روزگار نمى رسيديم ، ما مملكت مان خراب نمى شد، ما عزتمان از بين نمى رفت لكن شياطينى كه در آنوقت بودند، بيخ گوش اينها خوانده اند كه شما در سياست داخل نشويد، سياست است اين ، شما را به سياست چه و آنها باور كردند كه خيرخواه هستند.[2]
3
در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت . اينقدرى كه آنها مى خواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسى در كار باشد، شد لكن بعد از آنكه شد، دنباله اش گرفته نشد. مردم بى طرف بودند، روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش ، از آن طرف عمال قدرت هاى خارجى و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات . گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائى كه مى توانند به قول آنها، يعنى فرنگ رفته ها و غربزده ها و شرقزده ها و كردند آنچه را كردند. يعنى اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد، آن استبداد تاريك ظلمانى ، شايد بدتر از زمان ، و حتما بدتر از زمانهاى سابق .[3]
4
اگر ملت ما اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند لكن دوباره بواسطه اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش ، اطاعت محكم نداشت ، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظ تر با اسم مشروطه ، يك اسم بى مسمائى بود و گفته مى شد كه ما مجلس داريم و مشروطه داريم و مشروطه خواه هستيم لكن استبداد به تمام معناى خودش ، به تمام كلمه خودش بر ما حكومت مى كرد. [4]
5
روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه هاى موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مى گرفت ، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونه اى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم . مع الاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مى شود در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر موثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مى رفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمى گرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنج هاى طاقت فرسا را نمى كشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه ، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى ، چه كارگرى ، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد.[5]
6
معلوم نيست در صدر مشروطيت در دوره اول با فقهاى ناظر به قوانين اين نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و به سر اين ملت آن آوردند كه ديديم .[6]
7
همه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست بازان پيرو شرق و غرب ، روحانيون را كه اساس مشروطيت را با زحمات و رنجها بنيان گذاشتند از صحنه خارج كردند و روحانيون نيز بازى سياست بازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطيت و قانون اساسى و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانى دارد.[7]



[1] صحيفه نور جلد:6 صفحه :258 تاريخ سخنرانى :3/3/58

[2] صحيفه نور جلد:12 صفحه :7 تاريخ سخنرانى :22/12/58

[3] صحيفه نور جلد:15 صفحه :220 تاريخ سخنرانى : 4/8/60

[4] صحيفه نور جلد:15 صفحه :222 تاريخ سخنرانى : 26/8/60

[5] صحيفه نور جلد:18 صفحه :231 تاريخ سخنرانى :22/11/62

[6] صحيفه نور جلد:18 صفحه :280 تاريخ سخنرانى :25/2/63

[7] صحيفه نور جلد:21 صفحه :186 تاريخ سخنرانى :14/3/68

(0 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید