س: سریه های رسول خدا در سال دوم هجرت چه بودند؟
ج: سريه عبيدة بن حارث بن مطلب تاريخ سريه : شوال سال اول . عده سپاهيان : 60 يا 80 نفر فقط از مهاجران . مقصد: دسته اى از قريش كه ممكن بود به اطراف مدينه تجاوز كنند. نتيجه : عبيده در محل آبگاهى با گروه انبوهى از قريش كه عكرمة بن ابى جهل فرماندهشان بود، روبرو شد، اما جنگى پيش نيامد، فقط سعد بن ابى وقاص تيرى انداخت و نخستين تيرى بود كه در تاريخ اسلام از كمان رها شد. سريه حمزة بن عبدالمطلب تاريخ سريه : رمضان سال اول . عده سپاهيان : 30 نفر از مهاجران . نتيجه : حمزه تا ساحل دريا در ناحيه عيص پيش رفت و آن جا با 300 سوار از مشركان مكه كه ابوجهل بن هشام فرماندهشان بود، روبرو شد، اما مجدى بن عمرو جهنى كه با هر دو دسته قرار صلح و متاركه داشت ، در ميان افتاد و بى آن كه جنگى روى دهد، هر دو سپاه بازگشتند.
سريه سعد بن ابى وقاص تاريخ سريه : ذوالقعده سال اول . عده سپاهيان : 8 نفر فقط از مهاجران . مقصد: احتياط و جلوگيرى از حمله دشمن . نتيجه : سعد بن ابى وقاص تا سرزمين خرار پيش تاخت و بى آن كه به دشمنى برخورد كند، بازگشت .
سريه عبدالله بن جحش تاريخ سريه : رجب سال دوم هجرت . عده سپاهيان : 8 نفر (يا 11 نفر) از مهاجران . مقصد: رسول خدا صلى الله عليه و آله عمه زاده خود عبدالله بن جحش را با 8 نفر از مهاجران ماءمور كرد تا در نخله ميان مكه و طائف فرود آيد و در كمين قريش باشد و اخبارشان را جستجو كند. عبدالله به همراهان خود گفت : هر كدام از شما كه با ميل و رغبت در آرزوى شهادت است با من رهسپار شود و هر كس كه نمى خواهد بازگردد. از همراهان هيچ يك بجز سعد بن ابى وقاص و عتبة بن غزوان تخلف نورزيد. عبدالله با همراهان در نخله فرود آمد و همان جا ماند تا كاروانى از قريش كه كالاى تجارت داشت در رسيد. آن روز آخر رجب بود واقد بن عبدالله تميمى به طرف عمرو بن حضرمى تيراندازى كرد و او را كشت و در نفر اسير نيز از ايشان گرفتند. عبدالله بن جحش كالاى تجارتى را با دو اسير به مدينه آورد و خمس آن را به رسول خدا داد و بقيه را بر اصحاب خود تقسيم كرد. رسول خدا گفت : من شما را به جنگ كردن در ماه حرام فرمان نداده بودم و به همين جهت از مال غنيمت و اسيران چيزى تصرف نكرد و اسيران را آزاد فرمود. يكى از آنان حكم بن كيسان بود كه اسلام آورد و در سريه بئرمعونه به شهادت رسيد و ديگرى عثمان بن عبدالله بن مغيره بود كه به مكه بازگشت و كافر از دنيا رفت غنيمت اين سريه نخستين غنيمتى بود كه به دست مسلمانان رسيد و عمروبن حضرمى نخستين كافرى بود كه به دست مسلمانان كشته شد و عثمان و حكم نخستين اسيرانى بودند كه به دست مسلمانان اسير شدند.
سريه عمير بن عدى عصماء دختر مروان زنى بود شاعر و زبان آور كه در هجو اسلام و مسلمانان شعر مى گفت و دشمنان اسلام را تحريك مى كرد. رسول خدا روزى گفت : كسى نيست داد مرا از دختر مروان بگير؟ عمير كه مردى نابينا بود شبانه بر آن زن تاخت و او را كشت و بامداد نزد رسول خدا آمد و گفت : من عصماء را كشتم . رسول خدا گفت : خدا و رسولش را يارى كردى . رسول خدا عمير را پس از اين واقعه عمير بصير[1]. سريه سالم بن عمير اءبوعفك كه مردى يهودى و 120 ساله بود، پس از آن كه رسول خدا حارث بن سويد را كشت ، نفاقش آشكار شد و در اشعار خود شيوه ناسزاگويى به مسلمانان و تحريك دشمنان اسلام را در پيش گرفت . رسول خدا روزى گفت : كيست كار اين پليد را بسازد؟ سالم بن عمير نذر كرد يا ابوعفك را بكشد و يا خود نيز در اين راه كشته شود، در يك شب تابستانى كه ابوعفك بيرون خوابيده بود، سالم بر وى درآمد و او را كشت . اين سريه در ماه شوال سال دوم (بيست ماه پس از هجرت ) واقع شد.[2]
[1] اين سريه پنج روز مانده از رمضان (19 ماه پس از هجرت ) اتفاق افتاد. الطبقات الكبرى ، ج 2/27
[2] سيرة النبى ، ج 4/312؛ الطبقات الكبرى ، ج 2/28.
|