آرشیو پرسش و پاسخ ها: تاریخ اسلام

اقدامات قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه

س: اقدامات قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه چه بود؟

ج: چون قريش از رفاه و آسودگى مهاجران در حبشه خبر يافتند بر آنان شدند كه دو مرد نيرومند و شكيبا از قريش نزد نجاشى فرستند تا مسلمانان مهاجر را از كشور حبشه براند و به مكه بازگرداند تا دست قريش در شكنجه و آزار آنان باز شود. بدين منظور عبدالله بن ابى ربيعه  و عمرو بن عاص ‍ بن وائل  را با هديه هايى براى نجاشى و وزراى او فرستادند.
ابوطالب  با خبر يافتن از كار قريش اشعارى براى نجاشى فرستاد و او را بر نگهدارى و پذيرايى و حمايت از مهاجران ترغيب كرد. [1]
عبداللّه و عمرو به حبشه آمدند و دستور قريش را اجرا كردند و هداياى نجاشى را تقديم داشتند و به وى گفتند: پادشاها! جوانانى بى خرد از ما كه كيش قوم خود را رها كرده و به كيش تو هم در نيامده و دينى نو ساخته آورده اند كه نه ما مى شناسيم و نه تو، به كشورت پناه آورده اند كه اكنون بزرگان قوم يعنى پدران و عموها و اشراف طايفه شان ما را نزد تو فرستاده اند، تا اينان را به سوى آنان بازگردانى ، چه آنان خود به كار اينان بيناتر و به كيش نكوهيدهشان آشناترند. نجاشى گفت : نه به خدا قسم ، آنان را تسليم نمى كنم تا اكنون كه به من پناه آورده و در كشور من آمده و مرا بر ديگران برگزيده اند، آنان را فراخوانم تا از گفتارتان پرسش كنم . نجاشى اصحاب رسول خدا را فراخواند و كشيشها را نيز فراهم آورد، رو به مهاجران مسلمان كرد و گفت : اين دينى كه جدا از قوم خود آورده ايد و نه كيش من است و نه كيش ديگر ملل جهان ، چيست ؟
جعفر بن ابى طالب سخن خود آغاز كرد و گفت : پادشاها! مخالفت دينى ما با ايشان به خاطر پيغمبرى است كه خدا در ميان ما مبعوث كرده است و او ما را به رها كردن بتها و ترك بخت آزمايى دستور داده و به نماز و زكات امر فرموده و ستم و بيداد و خونريزى بى جا و زنا و ربا و مردار و خون را بر ما حرام فرموده ، و عدل و نيكى با خويشاوندان را واجب ساخته و كارهاى زشت و ناپسند و زورگويى را منع كرده است .
نجاشى گفت : خدا عيسى بن مريم را هم به همين امور برانگيخته است ، سپس جعفر بن ابى طالب به درخواست نجاشى به تلاوت سوره مريم مشغول شد و چون به اين آيه رسيد: و هزّى اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيّا فكلى و اشربى و قرّى عيناً... اى مريم ! شاخ درخت را حركت ده تا از آن براى تو رطب تازه فروريزد و روزى خود تناول كنى  پس ، از اين رطب تناول كن و از اين چشمه آب بياشام ...[2]  نجاشى گريست و كشيشهاى او نيز گريستند، آنگاه نجاشى رو به عمرو و عبداللّه  كرده گفت : اين سخن و آنچه عيسى آورده است هر دو از يك جا فرود آمده است ، برويد كه به خدا قسم : اينان را به شما تسليم نمى كنم و هداياى آنان را پس فرستاد و به مسلمانان گفت : برويد كه شما در امانيد.[3] بعد از بازگشتن عمروبن عاص  و عبداللّه بن ابى ربيعه  از كشور حبشه ، رجال قريش فراهم آمدند و بر آن شدند كه عهدنامه اى عليه بنى هاشم  و بنى مطلب  بنويسند كه از آنان زن نگيرند، به آنان زن ندهند، چيزى به آنها نفروشند و چيزى از آنها نخرند.
عهدنامه رانوشتند و نويسنده آن منصوربن عكرمه و به قولى : نضر بن حارث بود كه دست او فلج شد، آنگاه عهدنامه را در ميان كعبه آويختند.
كار بنى هاشم  و بنى مطلب  كه در شعب ابى طالب  محصور شده بودند به سختى و محنت مى گذشت ، زيرا قريش خواربار را هم از ايشان قطع كرده بود و جز موسم حج (ماه ذى الحجه ) و عمره (ماه رجب ) نمى توانستند از شعب  بيرون آيند. رسول خدا در موسم حج و عمره بيرون مى آمد و قبايل را به حمايت خويش دعوت مى كرد، امّا ابولهب  پيوسته مى گفت : گول برادرزاده ام را نخوريد كه ساحر و دروغگوست .
در اين هنگام قريش نزد ابوطالب  كه پيوسته حامى رسول خدا بود، پيام فرستادند كه محمد را براى كشتن تسليم كن تا تو را بر خويش پادشاهى دهيم . ابوطالب در پاسخ قريش قصيده لاميه خود را گفت و اعلام داشت كه بنى هاشم  در حمايت رسول خدا تا پاى جان ايستادگى دارند.[4]



[1] سيرة النبى ، ج 1/356 - 357؛ اعلام الورى ، ص 55؛ بحارالانوار، ج 18/418.

[2] مريم /24 و 25.

[3] بدگويان شما زيان كارانند (سه بار چنين گفت ).

[4] ديوان ابوطالب ، ص 100 - 134 (به نقل از ابن ابى الحديد، ج 14/79.)

(0 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید